پائیز هر چه در بساط داشته رو کرده است. باد میوزد و دانههای برف را به پیکرهٔ میدان میکوبد. میایستم سر در بازار قیصریه و نگاهش میکنم. پیر و فرسوده شده است، اما هنوز همه میشناسندش. میدان نقش جهان به همراه زیگوراتِ چغازنبیل و تخت جمشید از معدود بازماندههای تمدنی ۶۰۰۰ ساله هستند که خودشان را در فهرست آثار تاریخی جهان ثبت کردهاند. نمیدانم آن دو رفیق بزرگ تاریخیش در چه وضعی هستند، ولی میدانم که اینجا، در اصفهان چند سالی است داریم تمام تلاشمان را میکنیم تا نقش جهان را از لیست خارج کنیم! مدام تنش را با صدای سهمگین بلندگوها و برگزاری کارنوالها و عبور ماشینها میلرزانیم، ناخواسته حریم زمینیاش را به آتش میکشیم و خواسته، حریم هوائیش را نذر جهان سومیترین بیلبوردها و برج و باروهای سربی و سیمانی میکنیم. از درون هم که اجناس چینی مثل جوندههای موذی دارند ریشه صنایع دستیاش را میجوند!
جز از مغازهدارها از کسی انتظاری نمیرود، ولی انگار آنها هم تعصبشان را در برابر هجوم صنایع غیربومی از دست دادهاند! میکوشند تا فروششان را بیشتر کنند و هزینهٔ حجرههائی را که بعضاً، فقط مالک سرقفلیاش هستند تأمین کنند...
منبع: http://www.aftabir.com
دیدگاه خود را بنویسید