بازار سرپوشیده بدستِن، از جاهای دیدنی و جذاب ترابزون مخصوصا برای کسانی که عاشق خرید کردنو حس خوبِ خریدنند؛ است. این بازار توسط عثمانی ها، در قرن شانزدهم ساخته شده است و از قدیمی ترین ساختمان تجاری این شهر است.
«جاش کاهیل» (Josh Cahil) یک وبلاگ نویس سفر و گردشگر است. او در رابطه با خطوط هوایی یا سفرهای پیادهاش به کشورهای شرقی همچون افعانستان و ایران مینویسد. او در پکن چین زندگی میکند و وبلاگش، یکی از پر خواننده ترینها است. آنچه در ادامه میخوانید و عکسهایی که میبینید، از نویسنده است: با هشت دلیل و از قاب هشت سلفی به شما ثابت میکنم که باید به سریلانکا سفر کنید!
کلیسای پترو پاولف ساختمان اصلی قلعه است. شکل آن یادآور یک کشتی قرن هجدهم میباشد. دیوار بلند شرقی عقب کشتی است، در حالی که تاجک بلند مخروطی کلیسا، دکل کشتی است. برج ناقوس کلیسا و مناره با هم هستند و شکل یک زاویه دارند. نگهبان شهر در ارتفاع 122.5 متری میایستاد و در آن زمان بلندترین ساختمان در روسیه بود. شکل زاویه به عنوان یک آلت بادنما عمل میکرد که مسیر باد را نشان میداد که جسورانه به سمت آسمان است. مناره کلیسا یک جزء جدایی ناپذیر از افق مرئی سن پترزبورگ از اولین لحظه ظهورش میباشد.
جزیره واسیلی در طرح شهر سازی پتر کبیر، مرکز شهر جدید قرار گرفته بود. پترکبیر علاقه شدیدی به شهر آمستردام داشت و تلاش زیادی در شبیه سازی پایتخت شمالی به این شهر نمود. پترکبیر این جزیره را مجموعهای از کانالهایی که بین کوچهها جریان داشته باشند و باتلاقها را خشک کند در نظر گرفته بود. احداث کوچهها به حالت مربع مستطیل مانند طرح قدیمی است.
برای صد سال جزیره واسیلی محل احداث لنگرگاه شهر بود. اکنون فقط حلقههای آهنی که در دیوارههای گرانیتی وجود دارد یادآور این حقیقت هستند که روزی کشتیها در این محل لنگر میانداختهاند. دماغه جزیره واسیلی برای انعکاس وضع سن پترزبورگ به عنوان یک مرکز بین المللی کشتیرانی و بازرگانی، طراحی شده بود. قسمت میانی ترکیب یک یک معبد یونانی است. اسم مستعار آن به روسی پارتنون است. (پارتنون معبد خدای اتنا در آتن است). سر در اصلی مشرف بر رود نِوا است که مزین به اشکالی از خدای دریا نپتون و محافظانش میباشد.
کاخ منشیکوف، اوّلین و بزرگترین ملک شخصی پایتخت است که متعلّق به الکساندر دانیلوویچ منشیکوف از نزدیکان پترکبیر میباشد. منشیکوف اوّلین استاندار پترزبورگ نیز میباشد.
ما خود را متعهد به اصول اکوتوریستی می دانیم. اکوتوریسم سفری است مسئولانه به مناطق طبیعی، که موجب حفظ محیط زیست و بهبود زندگی مردم محلی گردد. ما خود را ملزم به رعایت موارد زیر میدانیم و از همسفران خود نیز خواهشمند است تا نهایت کوشش خود را در رعایت این موارد داشته باشند:
تاریک هنگام به مرز خجند رسیدیم. پیش از ورود به داخل قرارگاه مرزی هیچ چراغ نبود و ما جمعی مسافر خسته و دلتنگ و ناکام، لنگ لنگان بار خود را کشیدیم و با ازبکستان و مرزبانان نامهربان آن وداع گفتیم. پاهایمان سنگین میرفتند زیرا دل در سمرقند وانهاده بودیم به آرزوی دیدارهای بیشتر که آیا میسر شود...
به ازبکستان وارد شدیم و نامهربانیها و درشت کرداریهای مرزبانان را به شوق پای نهادن در وادی شریف بخارا، شهر مدرسهها و مروارید قرون میانه، تاب آوردیم. ازبکان که خود را تورانی میدانند، برخوردهایی بس نامهربانانه و درشت در مرزها دارند. در مرز ورودی ازبکستان، جامهدانهایمان را وارسیدند، داروهایمان را با سیستم دارویی کشورشان تخمین زدند، عکسهایی را که در تلفن یا تابلتها داشتیم تماشا کردند، درباره عکسهای شخصی ما نظر دادند و ربات وار و بیاعتنا به خشم ما تا توانستند معطلمان کردند. خاطره عبور از مرزهای ازبکستان تلخترین بود در این سفر.
برای من شخصاً سفر یک روش زندگی است. من در یک خانواده وسواس به سفر به دنیا آمدم و تا زمانی که مدرسه را شروع کردم با پدرم بیشتر ایران را گشته بودم. من فوقالعاده خوش شانس هستم که والدینی دارم که اصرار داشتند سفر بهترین کلاس درس است و خوشبختانه تعطیلات مدرسه ما به کاوش در مکانهای جذاب دور و نزدیک سپری شد. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، بزرگترین هدیه به من داده شد: هدیه سفر. با داشتن یک بلیط هواپیما به جنوب شرق آسیا و داشتن حس ماجراجویی، یک سفر یک ماهه انفرادی با کوله پشتی از طریق لائوس، تایلند، ویتنام و کامبوج، انجام دادم و بدون شک، فلسفه و نگاه من به جهان را تغییر داد. بنابراین، به عنوان یک معتاد به سفر، در اینجا از دلایلی خواهم گفت که چرا عاشق سفر هستم.